رفیق، پر ...
بعضی آدم ها خیلی عمیقند ... روحشان خیلی بزرگ است، برای همین است وقتی که آن ها را ببینیم حس می کنیم سال هاست می شناسیمشان. آدم های عمیق سرشار از آرامشند و وقتی دستشان را به نشان محبت روی سینه می گذارند و احوالت را می پرسند خیلی خیلی باور پذیر می شوند!
رفیقی را می شناختم که ازین دسته آدم های عمیق بود ... از همان ها که روح بزرگی دارند و محبتشان صادقانه و خالصانه است...
به رقم تقدیر، چند وقتی را با بیماری دست و پنجه نرم کرد. عاقبت بیماری برنده میدان شد و قرعه به نام رفیق درآمد و وقت رفتنش رسید...
رفت ... دل خیلی ها را سوزاند . آدم های که صادقانه محبت می کنند خالصانه هم توی دل دیگران جا می شوند. یادشان می ماند حتی بعد از پرکشیدن بدن از قفس تنگ دنیا ...
قصه رفتنش برای من فقط حکایت غصه نبود، روایت یک چرای بی جواب هم بود که چرا من رفتم و نرفتم؟!
روز میلاد مولا همه دلسوخته ها دعاگویش بودند. چمدان آخرتش پر بود ... خوش به حالش