ذکرش به خیر باد !

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ذکرش به خیر باد !

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

کلاس آمادگی دفاعی که از رسته ی روی زمین ماندگان دم و دستگاه تعلیم و تربیت ماست به برکت احتمالا چند انسان فرهیخته در سطح وزارتخانه و یا مسوولین بعضی از مدارس بی نام و بنام ! کمی تا قسمتی و به اندازه قواره ی یک سال تحصیل اندکی جان گرفت و قامتکی راست کرد . گرچه در پایان سال تحصیلی نود و دو نود و سه ، حرف به اندازه عمق دفاع مقدس هست که چیده شود اما من یکی که حساب کلاسم را توی بانک بین المللی صاحب الزمان باز می کنم به امید آن که ذخیره بماند برای وقت ضرور .

باورم این است ، حسابی که به اسم شهدا باز شود بسته نمی ماند . فقط ای کاش آموزش و پرورش این دیار نه به بخاطر دغدغه آمادگی داشته یا نداشته ی این نسل که به خاطر تقدس این موضوع و واجب بودن روایتش ، کمی فراتر از تبصره و بخشنامه و امتحان تحویلش بگیرد و باز هم ای کاش جمیع مدارس بدانند و باور کنند آمادگی دفاعی نباشد کلاه پرورش مهندس و دکتر و غیره ذالک سرجای خودش نمی ماند !

فهم این کار سختی نیست ، یک تحقیق ساده روایت می کند از آن که هنوز خیلی از مدارس نمی دانند کتاب آمادگی دفاعی سیری چند ؟! هرچند حال و روز آن هایی که می دانند هم خیلی خوب نیست . 

رسم مردانگی مردان دفاع مقدس حکم می کند که به امید فردای پر از آمادگی باید دم همین تنور نه چندان داغ را هم داغ نگه داشت . به قول شهید چمران فیلم چ : 

تا وقتی صدای اذان از ماذنه می آید ناامیدی حرام است 


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۰۱
رهگذر

می خواستم هدیه اش کنم . دنبال ظرف کوچکی بودم که زلال چند قطره آب درونش این تک شاخه را تحویل بگیرد . صاحبخانه دپرس تر ازین حرف ها بود . سر گل ماند بی کلاه . گذاشتمش روی میز و الوداع . 

بی چاره گل که هنوز بلد نبود با شرایط دپرس ها کنار بیاید !

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۳
رهگذر

کلاس اولی ها یاد می گیرند که درد یک بخش است . گرچه در نوشتنش هم کمی کار به نفعشان تمام می شود اما طفلکی ها خبر ندارند هر چه بزرگتر می شوند این کلمه با همان قواره ی کوچک و دو حرف تکراری دال ، رشد می کند و تعداد بخش هایش سر به فلک می گذارد . شاید اگر خبر داشتند زیر بار بخش کردنش نمی رفتند !

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۴۱
رهگذر


مثل یک دفترچه یادداشت می ماند که گاهی از پس ورق زدن های مداومش سرگیجه می گیری . بعد وبگردی های معمول چشیدن این سرگیجه انگار خیلی عادی است و مهم تر این که از خودت می پرسی جدا توی این فضای مجازی کی به کیه ؟ البته دنبال جوابش نیستم . پر واضح است که جواب درستی هم ندارد . وقتی هر کسی با هر سلیقه و نگاهی از سر صدق و یا به هر نیت درست و غلطی ، انگشتانش را توی سر کیبورد می زند و افکار ردیف و یا درهمش را به جان واژه ها می اندازد ، انتظار دیگری غیر از تنوعی سرسام آور نمی توان داشت .

مطلب این جاست که بایددنبال گمشده ات میان این وانفسای واژه پرانی ها ، بگردی و گرنه صرف چرخیدن  یعنی فاتحه گوهر وقت . سواری گرفتن از موج های اینترنتی هم مهارت خودش را می خواهد وگرنه زیر و رو کردن این طبله ی عطاری  که از عهده جماعت بی هدف بیشتر بر می آید ولابد خوش به حالشان !!

تازه غیر تنوع آراء و افکار ، روایت هر کسی از ظن خود شد یار من هم جای خودش را سفت چسبیده ! خلاصه اش این که وب گردی شمشیر دو دم است . تا بخواهی بفهمی که کی به کیه یا رسیدی به سر یک چشمه و مشغول نوشیدن آب گوارایی و یا درگیر حس تلخ ته چاه ویل دیگران گیر کردن !

اعوذ بالله السمیع العلیم

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۳:۱۰
رهگذر