روان ...... شناسانه !
دور خوانی کتاب هم از آن نعمت های خوبی است که حداقل دستمان را به حرمت قول مطالعه می گذارد توی دست کتاب . شکر خدا مدتی است این نعمت خوب به همت یک همراه و همکار ، برای من و چند نفر دیگر فراهم شده . توی دورخوانی این هفته ، نوبت رسیده بود به من که بروم بالای منبر و نکته های لازم همان قسمت تعیین شده را بگذارم وسط .
کتاب از آن کتاب های روان شناسانه ی تمام غربی بود . بماند که همیشه به وقت مطالعه ی این نوع از کتاب ، حسابی دردم می آید ! وقتی که با خواندن فرازهای متفاوت ، خیل حدیث و آیه رژه می روند توی مغزم و دل من هری می ریزد که چرا با این همه مدارک ناب روانشاناسانه ی اسلام باز هم آویزان نوع غربیش هستیم ؟!
تعصبی ندارم فقط حکایت " چون که صد آید نود هم پیش ماست " کمی با اعصابم بازی می کندو می روم تا عمق کمبودهای تولید محتوا در حوزه ی علوم انسانی !
بگذریم . برای جلب گعده ی دورخوانی ، سوالات چند گزینه ای طرح کردم تا به قول متد جدید تدریس کمی افکار مخاطب را درگیر کنم . موفقیت آمیز بود هم درگیر کردن افکار و هم رسیدن به پیام چند صفحه ی سهم من . خواستم ته این دورخوانی را این جا بنویسم که هر کسی قدمش را گذاشت توی قدمگاه و نظرش را نثار این خطوط کرد هم نصیبی ببرد:
لحظه های بیدارکننده که توی بیست و چهارساعت زندگی مدام قل می زنند
می توانند امکان جدیدی برای ما ایجاد کنند
بهره برداری درست از این امکان جدید هم می تواند تغییر را در مسیر ایجاد کند .
این ایجاد تغییر ، همان و درس گرفتن از زندگی هم همان .
اینطوری یک چرخه ی دائمی داریم که اگر نگاه عمیق یا به قول نویسنده ی هشیاری لازم و یابه قول یک بزرگمرد ، بصیرت ، رویش سایه بیندازد
ما می شویم برنده ی مسابقه . درین صورت حتی چشیدن طعم گس شکست هم پیروزی است !
فقط من متوجه نشدم خطوط آخر از این کتابی بود که گفتید یا خودتان نوشتید؟!آخه بعیده کتاب روانشناسی غربی و بصیرت!!
گرچه این روزها با مقایسه خانم های تازه مسلمان و اقلیتی! از خانم های مسلمان(؟)در ایران عجیب نیست که اونها از بصیرت حرف بزن...