جمعه ها تشنه ترند !
ساعت به وقت زمین ، سیزدهمین روز از ماه مبارک است و اتفاقا جمعه . زمین هم بهانه زیاد دارد برای دلتنگی های بیشتر .
صبح امروز که جزء خوانی قرآن روزی شد . رسیدم به محضر سوره ی یوسف و بعد به بی کرانگی آیه ی 88 که فرموده باشد :
فلما دخلوا علیه قالوا یا ایها العزیز مسنا و اهلناالضر و جئنا ببضاعه مزجاه فاوف لنا الکیل و تصدق علینا ان الله یجزی المتصدقین
برادران ( یوسف ) به امر پدر بر شاه وارد شدند و گفتند :
ای عزیز مصر ما
با همه ی اهل بیت خود به فقر و قحطی و بیچارگی گرفتار شدیم
و با متاعی ناچیز و بی قدر حضور تو آمدیم
محبت فرما و بر قدر احسانت بر ما بیفزا و از ما به صدقه دستگیری کن
که خدا صدقه بخشندگان را نیکو پاداش می دهد
حرف از قحطی و بیچارگی های این دوره زمانه که حرف پنهانی نیست هم از درون هم از برون حرف بسیار است . متاع و کالای تقدیمی به این آستان هم که هیچ ، به رویمان نیاوریم که شرمندگیش سر به فلک می کشد . حالا ماییم و نگاه با محبت عزیز این دنیا و پادشاه همه ی عالم و لابد به قول حضرت حافظ
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی ...