مسافر ...
دست دلمان را می گیریم و می بریم پشت پنجره های مظلومیت
نگاهمان قفل به ضریح بقیع
و چشم هایمان نشسته به باران اشک
عالم تب دار ایام شهادت مولای شیعیان ، صادق آل محمد صلی الله علیه وآله و سلم ...
دنبال بهانه ایم از این جا با فرسنگ ها فاصله تا مدینه النبی
کبوتر هم که باشیم ،گاه و بی گاه هوای شهرمان بال و پرمان را سیاه می کند
هوای تازه می خواهیم ....
چیزی شبیه هوای حرم !
خدا را سپاس ... که باران می گیرد
و کوچه های این دیار ، دلخوش می شود به شییع نامداران گمنام
ز شهر عشق تو را سینه چاک آوردند
به عرش رفته ما را به خاک آوردند
به ذهن باغ همیشه تو سبز خواهی ماند
اگر نشان ز تو تنها پلاک آوردند
لایک دختر آسمان
بچه های دوره های جدید با کلاس کارواندیشه ما بچه های دوره های قدیمی تر با کلاس انشا
نمی دونم کلاس انشا یا درسپرورشی یا کلاس اخلاق
شاید همه ی این آموزش ها تو ظرف 60 دقیقه ای کلاس انشا
با یه کوپن اضافه