ذکرش به خیر باد !

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ذکرش به خیر باد !

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

آمدنم بهر چه بود ؟!!

سه شنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۱۳ ب.ظ

یه سوالایی هست که یا جواب نداره و یا خیلی خیلی سخته . مثلا همین که جناب مولانا هم میگه :

از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود ؟! 

البته قسمت اولش که معلومه اما قسمت دوم سوال جناب مولانا ، الله اعلم .

اگر سر کلاس انشا به من می گفتن با این موضوع انشا بنویس یه عالمه واژه ردیف می کردم و یه بیست اساسی می گرفتم درست مثل وقتی به یه سخنران ( چیزی شبیه بعضی از سخنران های امروزی ) بگن در باره ی این موضوع حرف بزن و اون یه بند حرف می زنه و کلی کولاک می کنه !

ولی ... آخ امان ازین ولی که سر دراز دارد !

این روزا مشغول انجام یه ماموریت تو حوزه ی نوشتاریم . یه چیزایی تو مایه ی یکی از آرزوهام . تو کمرکش کار که مجبورم با انواع و اقسام تفکرات دست و پنجه نرم کنم و از تو دل این قصه ، حرفای خوب خوب بکشم بیرون بیشتر می رسم به این سوال . حس این که من اومدم که مفید باشم حس خوبیه اما خداییش ارضای این حس کار آسونی نیست. گاهی آدم فقط تو تخیلاتش گمون می کنه تنور تلاشش داغه و نون همتش به راه . اما وقتی با واقعیت نه چندان ساده ی زندگی آدما روبرو میشی و به عینه می بینی که چقدر تو در توئن ، وضع فرق می کنه.

حالا یعنی این آمدنم بهر چه بود رو اگه هر کی از خودش بپرسه و فقط و فقط تو دل خودش جواب درستی داشته باشه همه چی میره سرجاش !

حتی حرفایی که فقط حرفن !! وخیلی قابلیت عملیاتی شدن رو دارن هم ، میره سرجاش . ( و یقینا الان خیای چیزا سرجاشون نیستن )

نکنه این "مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک "، رو زبون استاد ادبیات ایران واسه این چرخیده که یکی مثه من با خودش به نتیجه برسه که

بابا اومدی این جا یه جوری بی ادعا زندگی کنی که با سلام و صلوات ببرنت ؟! 

اگه جناب مولانا این سوال منو بشنوه میگه : واسه همینه که گفتم "چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم !" 

و القصه ... حکایت همچنان باقی ست 


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۹
رهگذر

زندگی

نظرات  (۶)

من میشناسمتون استاد...به بچه های ارزشی آدمیت یاد بدید یکم..........
پاسخ:
شما لطف دارین . خدا به همه ی ما رحم کنه
کاش منم می دونستم پشت خط کیه ؟
کلا موفق باشید
چرا ما فقط دلمون میخواد با حرفای الکی خودمونو وبلاگمونو سرگرم کنیم!!!!!!آمدنومون برا این بود که یه کار کنیم"آدم باشیم  و آدم بمیریم" این وسط اگه تونستیم دست یکیو بگیریم اگه دوستمون ،هموطنمون یهو مریض شد ، دستشو بگیریم ، نه این که انقد تو دغدغه های ذهن خودمونو جوابایی که هیچ وقت درست نیشتن گم بشیم،که دوستمون از بیکسی دق کنه ،کاش یاد بگیریم آدم بودنو.............از آدم بودن حرف بزنید خیلی بهتره.......
پاسخ:
البته قصد این نبوده که خودمو و با وبلاگ خودمو و بقیه سرگرم کنم . نوشتن تو فضای مجازی واسه دنیایی که آدمش دورن از هم و سرشون گرم خودشونه یعنی یه فرصت . کلی طول کشید تا باور کنم باید بنویسم . این ازین مطلب .
و بعد این که از آدم شدن حرف زدن مال کسیه که کلی جلوتره . من فقط سعی می کنم به خودمو و بقیه بگم که گاهی باید مرور کرد . فقط همین .
حالا شما دعا کن حال همه ی ما خوب باشه  ...
اینکه خودم بهش فکر میکنم و گاهی گیج میشم و گاهی به نتیجه میرسم و گاهی نمیرسم...بماند!اینکه مهمه بهش فکر کنیم و بدونیم چیکاره ایم هم بماند!
این روزا خیلیا رو میبینم که گم شدن و دلیلشم همینه که گم کردن جواب این سوالو!!
اومدم التماس دعا بگم واسشون!
دعای معلم درحق شاگرد هنوزم مستجابه استاد...ممنون
پاسخ:
من افتخار شناخت خانم چشم به راه !رو پیدا نکردم اما از سکنات و وجنات معمول پیغام ها ،معلومه که از اهالی تزکیه ن این که بسی مایه ی سعادت بنده س دعای خیر شما و اعتراف من این که هروقت به یادم میاد با استفاده از لفظ دخترام ! یه دعای دسته جمعی می کنم. البته خواص دوستانی که نام آشنا ! هستن ویژه میرن تو لیست دعا .
راستش من اصلا عادت ندارم بگم اگه قابل باشم !!! اصلا اعتقادی هم به این جمله ندارم چون وقتی خدا می گه ادعونی پس یعنی من صداش کنم و مهم تر وقتی خدا دوس داره واسه جمع دعا کنی پس یعنی منم دعا کنم
به هر حال ممنون نظرات هرازگاهی چشم به راه
من این شعرو خییییییلی دوس دارم استاد!
 
گرچه اساسا ارادت من به مولانا یه چیز دیگس ولی این شعر برام خیلی مهمه؛
مادر من با این که علاقه ای به شعر ندارن این شعر رو دبیرستان یک شب که داشتن درس می خوندن تو رادیو می شنون و جرقه یه تحول در فکرشون میشه و با اینکه خانواده مذهبی نداشتن و رشته شون ریاضی فیزیک بوده و دانشگاه نرفتن افت محسوب می شده بعد از سلسه تغییرات و اتفاقات میرن حوزه با هزااااار بدبختی!
و همین راهشون رو عوض می کنه..
این مسئله خییییلی برام جالب و هیجان انگیزه!

روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم؟



+راستی سر بزنید خوشحال میشم یک عدد شعر عربی- فارسی جدید سروده شده است!
پاسخ:
حتما سر می زنم
با آرزوی توفیق برای مادر و این که کلا خدا رحمت کند مولانا و اساتید دیگر را 
درود.
بسیار جالب و زیبا بود.
وبلاگتان را لینک میکنم تا دوستان بیشتری بتوانند از این مطالب بهره ببرند.
*بدرود*
پاسخ:
نظر لطف شماست
موفق باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی