به من بگو چرا؟!
ان سوال مهمه منه از تاریخ . ازون اول بسم الله یه چیزی همش تکرار شده . می دونم فلسفه نبرد حق و باطل باعث این تکراره ها اما تو کتم نمیره که چرا باوجود این همه تکرار بازم هیچی به هیچی . باباجان یکی از دیگران بیشتر می فهمه دلیل موجهی برای اعتماد کردن نیست ؟ و ازین بدتر چقد باید ثابت بشه که به حرف قافله سالار گوش ندی با کله می خوری زمین دمارت درمیادا ؟!
آخه یکی نیست به این عقل کل !!!! بگه شما که هنوز نمی دونی فلسفه کربلای حسینی ایستادن در مقابل ظلمه نه بهانه ای برای تعامل ، بیجا می کنی میای کاندید میشی برای یک کار بزرگ ! بماند که مردم اگر بصیر بودن اونقده مصیبت نمی کشیدیم که حالا بعد چند سال بازم بوی گند اصلاحات بودار! بپیچه تو دماغمون
خدایا میشه آمریکا رو درسته بدی به اینا برن اونور زندگی کنن دست از سر اعتقادات ما وردارن ؟!
انیم نمونه واضح حرف این پست مجازیه،که اتفاقا بیش از حد حقیقیه ...
و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین میباشد....
در شب تاسوعا ... امام حسین (ع) خیمهای برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود؛
امامی که آگاه است که فردا او و یارانش توسط همین عمر بن سعد و یاران نادانش به شهادت خواهند رسید،
اما خواست که با دنیا اتمام حجت کند و از همینرو در آن شب، ساعتها با عمر سعد مذاکره کرد،
تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود
به این میگن تکرار یه تاریخ تکراری و جنگی بین فهم و نفهمی
بچه های جزیره مجنون اما، هنوز هم حواسشان جمع نگاه فرمانده است