سفره ی شام پهن شده و همه ی اهل خانه حاضرند ... خیال مادر ، راحت راحت
تابستان بی رحمانه تاب می خورد . خنکای کولر اما توی خانه پیچیده و صدای تلویزیون با تفاوت کانال ها سلیقه ی خانواده را به رخ می کشد
کسی با شلوغی های آن سوی پنجره کاری ندارد . این وقت شب ، انگار دغدغه های روز جایگاهی ندارند
بعد شام و گفتگوهای شبانه ، گرمای استکان چای ، خاطره انگیز تر می شود
این جا همه چیز آرام است ... نه از اضطراب عراقی ها خبری هست و نه از دلشکستگی های مردم غزه ! و نه حتی از قشون کشی های مردمی برای اقتصاد فلج و قصه ی تکراری نژادپرستی های زبونانه ی ینگه دنیا
اینجا هیچکس نگران هیچ انفاق تلخی نیست . آدم های این دیار گرچه کم و بیش با مشکلات کوچک و بزرگ متن زندگی هایشان درگیرند و البته گهی زین به پشت و گهی پشت به زین ، اما ...
اما ، بچه لات های دنیا دور این خطه را خط کشیده اند !
این جا ایران است ...
اخبار شبانگاهی یک خبر متفاوت دارد ، امتیاز بالای ترانزیت آسمان ایران سوژه ی جدیدی است . ته ماجرا را که می شنویم کاشف به عمل می آید که اشتیاق عبور پرواز های بین المللی از آسمان کشور تنها برای امنیت بالایش شده یک پوئن جهانی
با این که طعم گس زلزله ی استان ایلام گوشه ی دل را زخم می کند و حال دعا را به جانمان می اندازد که صدمه ای حال مردم خوب ایلام را نگیرد ،
زبان اما با نیت توی قلب یکی می شود و بلند می گوید :