ذکرش به خیر باد !

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

ذکرش به خیر باد !

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

خاطره هایی که نم نمی کشند !

چهارشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۳، ۰۳:۰۱ ب.ظ

یکی می گفت طول زندگی مهم نیست مهم عرض آن است ! نمی دانم دریافتم از این حرف چقدر به درد طول و عرض زندگیم خورده اما مطمئنم همه ی  آدم ها به شرط دوبار زندگی کردن ، به سراغ تکرار زندگی قبلی نمی رفتند . به گمانم این خصلت تنها ازآن آدم هایی است که عرض زندگیشان چند بانده بوده و هست !!

این روزها چیزی از ته دلم مرا به سمت خودش می کشد به قول آقای زمانی :

به این عکس ها خیره شو ، خیره شو      به این عکس های پر از خاطره ...


نگاهم را به عکس ها چفت می کنم . خاطره هایم صف می کشند و برای مدتی خودم را جزء همان آدم هایی حس می کنم که اگر یک بار دیگر فرصت زندگی پیدا می کردند دقیقا همین خاطره ها را ثبت می کردند . چیزی حدود شانزده سال از زندگیم را با افتخار ، وقف نگاه کردن به عکس هایی کردم که ارزش دیدن را دارند . شانزده سال تمام همت کاریم صرف شد تا به تعدادی از بچه های این مرز و بوم ، خیره شدن به این عکس های ارزشی را یاد بدهم . فرقش این جا بود که من قبل از این که عکس ها عکس شوند اصل ماجرا را هم دیده بودم و به بچه ها حق می دادم که دیدنشان از جنس دیدن من نباشد . برای همین الباقی خدمتگزاری به این اتفاق بزرگ قرن را گذاشتم برای کار انقلاب و کار برای انقلاب .

یکی از جذاب ترین خاطرات انقلابیم محصور در این آهنگ شیرین بهمن خونین جاویدان است . به خاطر دارم ، اوایل انقلاب چند سرود جذاب و دوست داشتنی درست شد . از همان ها که با نیت درست می شود و حسابی می گیرد . هنوز هم دهه ی فجر با همین آهنگ های اول انقلاب تازه می شود هم برای من و هم برای همه . فجر هر سال بهانه ای دستم می داد تا این سرود ساده ولی پر مفهوم را حتما در قسمتی از برنامه ریزی هایم جا بدهم .

آمده موسم فتح ایمان    شعله زد بر افق نور قرآن 

در دل بهمن سرد تاریک     لاله سر زد ز خون شهیدان

لاله ها قامت سرخ عشقند      سرنوشت تو با خون سرشتند 

بهمن خونین جاویدان     تا ابد زنده یاد شهیدان


 

واقعا ذکرش به خیر باد ...

دهه ی فجر از اصلی ترین کلید واژه های مدرسه بود . یکی دو ماه مانده به تاریخ ، خیز می گرفتم و حواسم را جمع این می کردم که در طراحی برنامه های رنگارنگ ، نقش اول خود بچه ها باشند . البته که گاهی برای هم نوایی و تاثیر گذاری ، بزرگترهای مدرسه هم می شدند بازیگر بازسازی صحنه های تلخ و شیرین انقلاب .

خدا را شاکرم که حداقل در این مسیر ، حرفم را به قد توان ، تمام و کمال زدم و امید وارم قبول شهدا و امام  باشد .

برایم خیلی مهم بود که بزرگداشت دهه ی فجر هر سال فقط در قالب مرور خاطره ها نگنجد . همیشه تلاش می کردم بچه ها را با ادامه ی تلاش امام و شهدا بکشانم به زمان خودشان . به نظرم بزرگترین رسالت ما که از نسل انقلابیم ، قصه گویی انفلاب و فتح الفتوحش نیست ؛ که غیر این، اتصال ادای دین و وظیفه ی دیروز و امروز است . امروز را درنیابیم ، فردایمان می رود پس معرکه !!

 دلم می گیرد وقتی کار برای دهه ی فجر می شود چند قالب زورکی برای گذر از این اتفاق مبارک ! بچه های امروز به شنیدن داستان دیروز نیاز دارند منتها نه با قطع ارتباط این دوره و آن دوره .

از بین خاطرات بسیار،کار کردن روی یکی از نمایشنامه ی ویژه بیشتر توی قاب خاطرات کاریم نشسته . اسمش را گذاشته بودم داستان یک حقیقت! نمایش را در سه صحنه نوشتم ، دیروز و روزهای تاریک قبل انقلاب ، امروز و روزهای انقلاب و نهایتا فردا و روزهایی که انقلاب در پیش دارد . بچه ها نقش های خودشان را خوب از آب درآوردند . اصلا کار برای شهدا خیلی روان و راحت به سمت مقصد می رود . آن قدر که به جرات بعد گذشت سال های کاری می نویسم کاری اگر بود کار من نبود . کار، کار شهدا و امام بود . هنوز هم اگر کسی نیت کند همین قانون لایتغیر دستش را می گیرد بی هیچ شکی !

خلاصه این که ، ته ماجرای نمایشنامه  رسید به دست آوردهای انقلاب و یک جوری به "حالا ما چه کنیم "ختم شد . برای من جمله ی دو کلمه ای ما می توانیم امام ، بزرگترین معجزه ی انقلاب است . جمله ای که توان فراموش شده ی  ایرانی جماعت را به کالبدش برگرداند . آخر نمایش رفته بودم سراغ این ، ما می توانیم و ربطش به نسل امروز . برای جا افتادن مطلب غیر از شگردهای بازیگری بچه ها و منِ مربی ، از کلیپ تازه به دنیا آمده ی دیروز امروز فردا هم استفاده کردم . کلیپی که تقریبا داغ داغ رسیده بود به دستم . این ترانه را گذاشتم آخر کار پخش شود که با حرف هایش یک بار دیگر همه چیز را مرور کند . قبل پخش به عنوان آخرین جملات ، با همه ی باورم در کنار بچه های بازیگر خیلی محکم گفتم : 

ولی ایستادن فقط کار ماست            ما که قصه مون قصه ی خواب نیست 

بیا دل به دریا بزن شک مکن        سرانجام این رود مرداب نیست 

خاطرات من و همه ی آدم هایی که طول و عرض زندگیشان با انقلاب اسلامی گره خورد هرگز نم نمی کشد .

 خاطرات ما تا همیشه آبی می ماند 

و لو کره الکافرون !




موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۱/۰۸
رهگذر

نعمت

نظرات  (۴)

مطلبتون خیلی به دل نشست.قلمتان مانا
پاسخ:
متشکرم ...
انقلاب به دل نشستنی است که در باره اش بنویسی به دل می نشیند .
برقرار باشید 
سلام و رحمت و برکات الهی بر همسنگر عزیز و بزرگوارم جناب رهگذر. قدوم مبارکتون رو بر چشمانم گرفتم، صفا آوردید، بعد از مدتی عنایت داشتید.
 انتخاب های با معنا، جالب و جای تاملی برای قرار دادن نظرات بود...
پاسخ:
چشم شما بی بلا . استفاده می کنم در هر سرزدنی به وبلاگ دوست ناشناس !!
دهه ای پر شور،برای ملتی همیشه در صحنه، که نه تنها شعارشان، باورشان از صمیم قلب، خواستن استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی بود.و برای تحقق این آرمان تا آخر امیدوارانه ایستادند.هر چند که برایشان آخر مفهوم ندارد...و این تازه شروعی است...ماکه نبودیم و تنها شنیدن هایی نصیبمان شد ازایستادگی برای انفجار این نور، شنیدن حرف شمایی که با چشم دیدید و با وجود درک کردید. و الحق ، خوب انتقال دادید، حس آن دوران را، و یاد دادید، منی که زمانی آمده ام که انقلاب جا افتاده ودیگردر این خاک نامی نا آشنا نیست، نقشم در این صحنه ی انقلاب  نشستن نیست!همین طورکه باید جهانی آماده آمدن حجت خدا شود... عجل الله....همین شنیدن ها کافی بود تا بفهمیم این انقلاب تماما درس بوده، استقامت، امید، صبر، شجاعت و اطاعت...که همین پنج حرف آخر کلید تمام پیروزیها بوده وهست، اطاعت از خدا،که خودش قبل تر وبهتر از همه آدمیان می داند، حق کجاست؟و بعد اطاعت از اولیائش روی زمین، امام عصر و نائبان بر حقش، که زمان درخشنده انقلاب، امام مهربانی بود و حالا، آقای خوبی ها..انشاالله پیرو حقیقی شان باشیم..
خداقوت استاد عزیز، گره زدن حال وهوای مایی که آن هوا را استشمام نکرده ایم، با آن دوران طلایی جدا نیازمان است...
یا علی

پاسخ:
قلم شما تحسین برانگیز است و بیشتر ، احساس باشکوهت نسبت به حقایق جاری عالم از جمله ، این انقلاب مقدس .
حالا که نبودی و به قول خودت از شنیده ها درک کردی و پای کار ایستادی ارزشمند تری ، هرچند من هنوز نمی دانم از سمت محبت کدام بنده ی خدا ، لقب استاد !!! دریافت کرده ام .
همیشه ی عمرت پر از بهار ، هم از نوع انقلابیش و هم از نوع ظهور
۱۱ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۲۳ طوفان واژه ها

سلام ..

برای نسل ما که دور بوده از این افتخار بزرگ گرامیداشتش بزرگترین افتخارمان داشتن بزرگانی چون شماست که برایمان بگویید راحت بدست نیاوردید آنچه را که ما امروز به راحتی از دست می دهیم ...می دانم خیلی زود است و خودمان هم هنوز باورمان نشده که باید دانش را بجوییم اما می خواهم بگویم دلتنگ شوری هستم که به برکت شما در مدرسه راه می افتاد و تزیین کلاس ها ...  خدا کمکان کند تا به آنچه می گوییم "ما می توانیم .." دست پیدا کنیم با دعای شما ...

پاسخ:
اسلام راه خودش را خوب می شناسد ...
خدا اسلام را وسیله قرار داده تا رویش جوانه ی کمال صورت پذیرد 
و آرزوی من برای یکی از بهترین های خاطرات مدرسه ای این که :
روسفید باشی در محضر امامی که نتیجه تلاشش را به تو و به همه ی بچه های ایران زمین هدیه کرد 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی